به گزارش مجله خبری نگار،از علی چیزهایی گفتهاند و ما نیز چیزهایی شنیده و میگوییم، اما به راستی علی همین است که مامی شنویم؟ هرگز!
علی اگر گفتنی بود و شنیدنی همان غلام ترک به شنیدن نامش بسنده میکرد و شبها و روزها درب خانه علی را نمیزد، علی اگر گفتنی بود و شنیدنی حتماً خواهر عمر بن عبدود افتخار نمیکرد که برادرش به دست علی کشته شده و اگر علی گفتنی بود ...
پس علی را نباید شنید باید جست و آنگاه ستود. علی را خداوند خلاصهی خلقت نامیده، علی تنها موجودی که بر شانهی محبوب حق ایستاد، علی را پیامبر شناخت که به ایمانش ایمان آورد و او را جانشین خود ساخت، علی را فاطمه شناخت که به خاطر بودنش جان سپرد، علی را فقط اینان میشناختند و بس.
اما از علی ما چه میدانیم جز شیر مردی و جوانمردی و هزاران هزار واژه و صفت، علی را باید ایمان داشت تا شناخت، من و تویی که از علی فقط نامش را میدانیم چه توان نگاشت که علی خود باید بخواهد و یاری دهد.
من و تو اگر علی را میشناختیم هرگز در نبودن فرزندش به سلالهاش ستم نمیکردیم. من و تو اگر علی را فهمیدیم هرگز ذکر یا علی را فراموش نمیکردیم. من و تو اگر علی را میدیدیم و میشناختیم هیچ گاه شبهای رمضان خود را به بیراهه و کج فهمی نمیزدیم.
من و تو اگر میدانستیم علی کیست جز در خانه او التماس نمیکردیم. پس بدان که او را نمیشناسیم و نمیفهمیم که همه را به شفاعت پیش خالق و خلق میبریم و او را نمیبریم. درب خانه همه را میزنیم و تنها دری که همیشه بر روی ما بسته است درب خانه علی است. در حسرت جان نمیدهیم، در نوزده رمضان جان نمیدهیم، در ۱۳ رجب جان نمیدهیم و تا جان در ره علی ندهیم علی را نشناخته و نخواهیم شناخت.
پس او را باید فهمید تا از او سخن به زبان آورد و حال بعد از این همه گفتن نفهمیدنیها از من چه میخواهی که از علی بنویسم که خدا او را شناخت و محبوبش و فاطمهاش و بس.
باید شرمنده شد و در جهل خود باید گریست و سکوت و سکوت...